loading...

چهارده معصوم-خطابه غدیر-جشن غدیر -کوچ نهارجان

چرااز محفل ما اي پدر عزم سفر کردي چراازدوري رويت مرا خونين جگر کردي

   چرااز محفل ما  اي پدر عزم سفر کردي        چراازدوري رويت مرا خونين جگر کردي

 

رقيه دخت شاه دين شبي در شام غم افزا           زهجر باب خود گشتي بسي درشيون وغو غا

سرشک ازديدگان جاري همي ناليد ومي گفتا      که اي بابا ي مظلومم بکوي که گذر کردي

-------چرا از محفل ما اي پدرعزم سفر کردي ---------------------

يتيمم در بدرگشتم همي نالم زهجرانت          بيا بابا دم ديگر مرابنشان بدامانت

کجا رفتي تواي باباسر وجانم بقربانت           زما افسردگان بابا چرا قطع نظر کردي

-----------چرااز محفل ما اي پدر عزم سفر کردي ------------------

غريب وبي معينم من ندارم يار وغمخواري      نباشد از براي من دگريار وپرستاري

بنالم درفراق تو کنم از ديده خون جاري        زهجر روي خود بابا مرا نيلي ببر کردي

----------چرااز محفل ما اي پدر عزم سفر کردي---------------

نباشد طاقتم ديگر بگريم از براي تو            کنم خاک سيه بر سر پدر جان در عزاي تو

کجايي اي پدر تا آنکه چينم من بلاي تو          نمي دانم سفر اندر کدامين بوم بر کردي

-----------چرا از محفل مااي پدر عزم سفر کردي --------------

زضرب سيلي اعدا رخم نيلي شده بابا           شکيبايي نمي باشد توانم رفته از اعضا

زدل اين عقده ام بابا زوصل روي خود بگشا      زفقدانت مرا افسرده وخونين جگر کردي

----------چرا از محفل ما اي پدر عزمسفر کردي  -------------

دراين ماتم سرا (ساعي) توبا خيل عزاداران     نوا کن بهر آن طفل فکار شاه  مظلومان

بيابي باعزاداران  جزا ازايزد منان           زنظم جانگدازخود جهان را نوحه گر کردي

-----چرا از محفل ما اي پدر عزمسفر کردي-------

به نقل از معراج عاشورا -اثر طبع حسينعلي خوانساري -صص 149-150-کتابفروشي اشرفي خوانسار

امام حسن عسکری (ع): درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری گشت عیان نور خدا عسکری مژده که در جلوه رخ یار شد جلوهکنان مظهر دادار شد حسن حشن باز پدیدار شد کون ومکان مطلع الانوار شد گشت زرخ پرده گشا عسکری گشت عیان نور خدا عسکری مژده به یاران که حسن آمده عسکری آن فخر زمن آمده خرمی دهر کهن آمده8 آز مه رخ پرده فکن آمده کرده عیان ماه لقا عسکری گشت عیان نور خدا عسکری مژده که در هشتم ثانی ربیع گشته عیان عارض بدرعسکری شکر خداوند بصیر وسمیع کزرخ آن شمس مقام رفیع داده در ایجاد صفا عسکری گشت عیان نور خدا عسکری مژده

امام حسن عسکری (ع):


درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری        گشت عیان نور خدا عسکری     مژده که در جلوه رخ یار شد

جلوهکنان مظهر دادار شد    حسن حشن باز پدیدار شد     کون ومکان مطلع الانوار شد

گشت زرخ پرده  گشا عسکری         گشت عیان نور خدا عسکری         مژده به یاران که حسن آمده
عسکری آن فخر زمن آمده        خرمی دهر کهن آمده8         آز مه رخ پرده فکن آمده

کرده عیان ماه لقا عسکری        گشت عیان نور خدا عسکری         مژده که در هشتم ثانی ربیع
گشته عیان عارض بدرعسکری        شکر خداوند بصیر وسمیع         کزرخ آن شمس مقام رفیع

داده در ایجاد صفا عسکری         گشت عیان نور خدا عسکری         مژده کهپیری جهان شد جوان
 گشت منور همه کون ومکان        شد متولد شه با عز وشان         شبل نقی والد شاه زمان
نور خداشمس هدی عسکری        گشت عیان نور خدا عسکری ---
به نقل از دیوان آذر جلد دوم-ص138-چاپخانه طوس مشهد -1382 هجری قمری-

بازدید : 138

 

درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری        گشت عیان نور خدا عسکری     مژده که در جلوه رخ یار شد 

جلوه کنان مظهر دادار شد    حسن حسن باز پدیدار شد     کون ومکان مطلع الانوار شد 

گشت زرخ پرده  گشا عسکری         گشت عیان نور خدا عسکری         مژده به یاران که حسن آمده 
عسکری آن فخر زمن آمده        خرمی دهر کهن آمده8         آز مه رخ پرده فکن آمده 

کرده عیان ماه لقا عسکری        گشت عیان نور خدا عسکری         مژده که در هشتم ثانی ربیع 
گشته عیان عارض بدرعسکری        شکر خداوند بصیر وسمیع         کزرخ آن شمس مقام رفیع 

داده در ایجاد صفا عسکری         گشت عیان نور خدا عسکری         مژده کهپیری جهان شد جوان 
 گشت منور همه کون ومکان        شد متولد شه با عز وشان         شبل نقی والد شاه زمان
نور خداشمس هدی عسکری        گشت عیان نور خدا عسکری ---
به نقل از دیوان آذر جلد دوم-ص138-چاپخانه طوس مشهد -1382 هجری قمری----

محمد حسن اسايش شنبه 04 بهمن 1393 زمان : 14:05 نظرات (1)
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
کد امنیتی رفرش
دوبیتی هاکه در محل به آن چهار (چار) بیتی گفته می شود وانواع عاشقانه ودررابطه با موضوعات وابسته بکار یا زندگی انسانها دارد ودر محلهای مختلف از جمله در پشت کار قالی بافی ویا در شب نشینی ها ویا درروزهای دروی گندم ویا در هنگام آبیاری ویا علف چینی خوانده می شوند وگاهگاه از زبان عاشق ومعشوق خوانده می شوند ونیز فراقی ها که باز اززبان عاشق ومعشوق ویا مادر وفرزند ویا برادر وخواهر دور از یک دیگر خوانده می شوند واکثرااز فراق وجدایی ویا دوری از وطن وغربت سخن می گویند ودر شب نشینی ها ویا شبهای عروسی ودامادی ویا در هنگام کار خرمن کوبی ویا کار قالی بافی ویا کاردرمزرعه خوانده می شوند واکثر اوقات دو نفر در جواب یک دیگر می خوانند بسیار گسترده وفراوانند وکسی نمی تواند همه ی آنهارا بیاد داشته ویا شمارش کند ومن تا جایی که در خاطر دارم ویا به آن دسترسی داشته ام گزیده ای از آنهارا درذیل برای برنامه فرهنگ مردم به نگارش می آورم ناگفته نماند که در بیرجند وکوچ به مجالس شب نشینی (آتشانی یا اءتشونی- به فتح همزه اول وسکون همزه دوم ) گفته می شود واما دوبیتی ها وفراقی های روستای کوچ:

1-خداوندا خداوند جهانی خداوند زمین وآسمانی خداوندا تو پیران بیامرز جوانان را بکام دل رسانی

2-خدایا دل دونیمه دل دو نیمه فراق راه دور هیچ کس نبینه(نبیند)

فراق راه دوری که مو (من) دیدم مسلمان نشنوه ( نشنود) کافر نبیه (نبیند )

3-محمد را جمال پاک صلوات بر آن خورشید نه افلاک صلوات

امیرالمومنین ، اولاد اورا بلند وبی حد وبی باک صلوات

4-علی ر(را) دیدم علی ردر خواب دیدم علی ر(را) در مسجد ومحراب دیدم

علی را کی شناسد هر منافق علی ر(را)در رخت عالم تاب دیدم

5-خدا کرده که مو (من) دور از تو باشم بغم باریکتر از موی تو باشم (به ضم ش)

خدا داده به تو حسن وجمالی که مو (من) در حسرت روی تو باشم

6-ستاره سرزد و بیدار بودم بپای رخنه ی دیوار بودم

ستاره ی صبح صادق که اثر کرد هنوز در انتظار یار بودم (به ضم دال تلظ کنند)

7-هوا گرم است وسر سایه میآیه صدای کل کل پایه می آیه (می آید)

صدای کل کل پایه نه چندان صدای کفش جانانه می آیه

8- دو تا یار دارم ویک نیمه ی دل میان هر دو دو افتاده مشکل خداوندا تو این دل را دو تا کن به هریک می دهم یک نیمه ی دل

9-شب مهتاب ومهتاب دش من مو (من) دو زلف یار طوق کردن مو

خداوندا تو تاریکی بپا کن که تاریکی رفیق وهمدم مو (من)

10-درو را با سر دشت می کنم مو (من) تورا می بینم وغش می کنم مو (من)

همون(همان) خاکی که از کفشات بریزه همون را سرمه ی چشم می کنم مو

11-صدا کردی بقربان صدایت ببرم چادری تا ساق پایت

ببرم چادری کوتاه نباشه (نباشد ) که نامحرم نبینه دست وپایت

12-هوا گرم است وگرمی می کنه دل هوای حوض سنگی می کنه دل

هوای حوض سنگی را نه چندان هوای سر بلندی می کنه دل

13-رمه در کال ومو پایین کالم رمه چرخ میزنه مو بی خیالم

خدایا گرگ گرسنه زود بمیره که هر شو می بره مال حلالم

14-الا بابا که خود کردی کلانم بدست خود زدی آتش بجانم

زبان زرگری گفتی بله کن بله کردم که خشک می شد زبانم (گویند این دو بیتی را هنگام رفتن دختر به خانه شوهر عروس در هنگام خداحافظی با پدرش می خواند )

15-مو مرغی بدم میون مرغان شما سنگ بزدی(بزدید) پریدم از بام شما

سنگی بزدی (بزدید) بال موره (منرا) بشکستی ( بشکستید) مواهل بدم به گفت وفرمان شما

( گویند این دو بیتی را دختر هنگام خداحافظی با مادر ورفتن به خانه شوهر می خواند وگله ودرد دل خودرا با پدر ومادر بیان می کند )

16-چنو ( چنان ) ناله مکن که جان ندارم توانای ناله ی سوزان ندارم

چنو( چنان ) باران غم باریده بردل که مو درد تورا درمان ندارم

17- بیا تا ما وتو همراز باشیم چو کفتر بر گلوی چاه باشیم

اگر کفتر نناله ما بنالیم زحال یک دیگر آگاه باشیم

18-سیه طالع زمادرزاده بودم به غم های جهان افتاده بودم

در آن روزی که طالع می نوشتند یقین مو از قلم افتاده بودم

19-برخیز ته(تا) برم(بریم = برویم) ازاین ولایت من وتو تو دست مرا بگیر ومو دامن تو

جایی برویم که هردو بیمار شویم تو از غم بیکسی ومو از غم تو

20-سرت بردار تا مو رویت بینم کمند طاق ابرویت ببینم

کمند طاق ابرو گرد گرفته بده دسمال ته مو گردش بگیرم

21-زدست راه غربت داد وبیداد زدست راه غربت ناله ی زار

نمی دونم کدام خانه خرابی کلید راه غربت را به مو(من)داد

22- راه غربت مرا بجان آورده گوشتای موره(مرا ) به استخوان آورده

بهره نخوره زخانمان وفرزند هرکس که جدایی به میان آورده

23-آشنایی می توان کرد وجدایی مشکل است شربت روز جدایی مثل زهر قاتل است

حاصل عمرم تو بودی ای عزیز مهربون چون تو رفتی ازبرمو(من) عمر مو (من) بی حاصل است

24-چرا سر گشتگی بنیاد کردید مرا با ناله و فریاد کردید

مگر مهر علی دردل نداشتید که ایام گذشته ر(را) یاد کردید ( بجای کردیدلفظ( کردی) به فتح کاف وسکون ر وفتح دال وسکون یاو تلفظ کنند که صیغه جمع واحترام آمیز است ).

25-دلی دارم ، دلی دارم پر از غم نه یک جو می کنم غم از دلم کم

نه دستم می رسد که گل بچینم نه آن سرو بلند سر می کند خم

26- گل سرخم گل سرخ الاله بدنبالت کشم صد آه وناله

اگر یک شب بیایی ور سرایم خودم ساقی شوم ، چشمم پیاله

27-خودم مرواریم، در می شناسم میون خارها ، گل می شناسم

خودم سوداگر کل هراتم (جهانم) زن مقبول به چادر می شناسم

28-بیابون گشته راه این ول من غمانت کارکرده ور دل مو (من)

دعایی می کنم باران نباره که سرما خورده ای برگ گل مو (من)

29-دلم خواهه نشینه روبرویت بدست خود زنم شانه به مویت

خدا تخت سلیمانی به من داد همون روزی که کردم گفتگویت (گفتگوکردن = خواسگاری کردن )

30-نوشتم بر درو دیوار باغت که روز عید می آیم سراغت

برایت کفش وانگشتر میارم اگر راضی بشه نه نه ی چاقت (= منظور مامان چاق هست )

31-نگار مو نشسته پای دیوار نمی دانه غلاج درد بیمار

علاج درد بیمار یک طبیبی است علاج درد عاشق دیدن یار

32-بیا مرغ سفید سینه چاکم اگر امشو (امشب) نیایی مو (من) هلاکم

اگر امشو (امشب ) نیایی تا خروس خوان خروس خوان دگر مو (من) زیر خاکم

33-هلا دختر دو چشم زاغ داری سبد در دست ومیل باغ داری

سبد دردست ، میل باغ ما کن سرم را بشکن ودردم دوا کن

34-کسی که عاشقه مست وملنگه در خلوت خونه مثل پلنگه

خموشی که نمی تون خورد نان در امر عاشقی خیلی زرنگه

35-کسی که عاشق است ازجان نترسد زبند وکنده وزندان نترسد

دل عاشق مثال گرگ گشنه که گرگ از هی هی چوپان نترسد

36- اگر یار منی یک جو نخور غم بده دستت بدستم ، خاطرت جمع

نیم نامردکه بد قولی نمایم به قرآنی که می خوانم دمادم -

37-چنان مهرت به قلب مو اثر کرد مرا از عالم هستی بدر کرد

نگار مو نشسته بر لب جو عجب دستمال مشکینی بسر کرد

38- نگین انگشتری دارم بنامت میان هر دو لب گیرم سراغت

اگر پنج بوس دهی امروز بعاشق دعای جالبی خم کرد (خواهم کرد ) بجانت

39-سه ماه بعد عید سال نو شد به خوش بختی که ایام درو شد

پسر در پشت زین وسایه ی چتر بمیرم بر کسی که بر مو، دتو شد (= تبکرد )

40-دوتا لیمو فرستاده ول مو (گل مو) برای صبر و آرام دل مو

چقدر صبر وچه بس زحمت کشیدم ول بالا بلند عاقل مو

41-دلم تنگ است برای دیدن تو برای چشمان وآن خندیدن تو

دلم تنگ است برای شبهای مهتاب بروی تخت خواب ، خوابیدن تو

42-یتوی خانه ی بیرجند اسیرم هوای جای پات کرده مریضم

کسی نیسته که پرسد حال زارم غریب وبیکسم ، هیچ کس ندارم

43-اگر خشخاش گرده استخوانم همان قولی که دادم با زبانم

اگر صد سال دیگر زنده باشم تو باشی دلبر شیرین زبانم

44-رضا هستم که مو سیخ پخل شم (شوم) بتوی مشت ابرو برکمند شم

چنان مهرت فتاده در دل مو که مو از لیلی و مجنون بتر شم

45-نسایو سرمه در چشم چپ تو طلا می پاشد از کنج لب تو

طلا می پاشد خروار به خروار به مثقال می فروشد مادر تو --- پخل در بیت اول شماره 44 : ساقه گندم راگویند که درساخت پالان الاغ از آن استفاده می شود ---

46-به پشت بام درخت بید دارم به درگاه خدا امید دارم

به درگاه خدا امید تا کی ؟ ترا بر دیگری کی دید دارم ؟

47-کسی چون من غریب در این وطن نیست گرفتار غم ودردو محن نیست

نه تنها، در غریبی در امانم کسی چون با خبر ازدرد من نیست

48-غریب افتاده ام در این ولایت به هرکس می رسم داد وشکایت

نه رو دارم دراین قلعه بمانم نه رودارم ، روم سوی ولایت

49-سر کوی بلند تا کی نشینم که لاله سر زند مو گل بچینم

گل سرخ وسفید بر هم تنیده پریشانم کدام گل را بچینم

50-زدست دیده ودل هردو فریاد که هرچه دیده بیند ، دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش زپولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

51-دو چشمانت خوراکم بر انداخت غمانت رخنه در عمر من انداخت

نمی دانم کدام خانه خرابی ظهور عاشقی در عالم انداخت

52-به چشمات سرمه ی تر می کشی گل ! بقلب مو تو خنجر می کشی گل

بگشتم ملک ایران را سراسر ببینم از کجا سر می کشی گل

53-بده پنج بوس که از بوم پایین آیم بدنبالت به شهر قاین آیم

دوازده منزله تا شهر قاین دوازده منزل ویک منزل آیم

54-صدا کردی به قربان صدایت چه می خواهی بیارم از برایت

منم در عالم ویک قطره ی خون همان خونم حنای دست وپایت

55-الا دختر دو چشم لاله داری طناب در گردن گوساله داری

طناب از گردن گوساله بر دار چه منت بر من بیچاره داری

56-بگو وا دلبر گردن بلورم خصو صا ترکه ی شاخ کهورم

نباشه هیچ لباسی قابل تو بگیر از من بپوش یل سمورم

57-دماغت چون قلم هموار وباریک رخت مشعل در این شبهای تاریک

دو زلفت هم چو شاخ قوچ جنگی که دارد جنگ با هر ترک وتاجیک

58-غریب وبی کس وبی خانمانم که دور از دلبر شیرین زبانم

غریبی آنقدر سختم نبوده زدوری رخت مو غرق خونم

59-بلندای دلم سرو و سمن نیست قشنگی دلم گل در چمن نیست

خبر آومد که مو آتش گرفتم چمن می سوزد ودل با جبر نیست

60-سرت بالا کن وبنگر خدارا مبادا بشکنی عهد ووفا را

مبادا با رفیقان یار گردی که بر هم میزند سودای مارا

51-دو چشمانت خوراکم بر انداخت غمانت رخنه در عمر من انداخت

نمی دانم کدام خانه خرابی ظهور عاشقی در عالم انداخت

52-به چشمات سرمه ی تر می کشی گل ! بقلب مو تو خنجر می کشی گل

بگشتم ملک ایران را سراسر ببینم از کجا سر می کشی گل

53-بده پنج بوس که از بوم پایین آیم بدنبالت به شهر قاین آیم

دوازده منزله تا شهر قاین دوازده منزل ویک منزل آیم

54-صدا کردی به قربان صدایت چه می خواهی بیارم از برایت

منم در عالم ویک قطره ی خون همان خونم حنای دست وپایت

55-الا دختر دو چشم لاله داری طناب در گردن گوساله داری

طناب از گردن گوساله بر دار چه منت بر من بیچاره داری

56-بگو وا دلبر گردن بلورم خصو صا ترکه ی شاخ کهورم

نباشه هیچ لباسی قابل تو بگیر از من بپوش یل سمورم

57-دماغت چون قلم هموار وباریک رخت مشعل در این شبهای تاریک

دو زلفت هم چو شاخ قوچ جنگی که دارد جنگ با هر ترک وتاجیک

58-غریب وبی کس وبی خانمانم که دور از دلبر شیرین زبانم

غریبی آنقدر سختم نبوده زدوری رخت مو غرق خونم

59-بلندای دلم سرو و سمن نیست قشنگی دلم گل در چمن نیست

خبر آومد که مو آتش گرفتم چمن می سوزد ودل با جبر نیست

60-سرت بالا کن وبنگر خدارا مبادا بشکنی عهد ووفا را

مبادا با رفیقان یار گردی که بر هم میزند سودای مارا

61- تو کردی گیوه ی نازک بپایت به هرجا می روی جانم فدایت

به هر جا می روی باید بدانی سیه سیه چشمی نشسته در هوایت

62-بیا دلبر بده دستت بدستم اگر ترکت کنم قران وخصمم

اگر ترکن کنم یاری بگیرم شوم کور وبگیری هر دو دستم

63-اگر پیرم به جاهل ناز دارم بگرد غنچه گل پرواز دارم

اگر صد سال از عمرم گذشته هنوزم ور جوانان ناز دارم

64-بلند بالا ندیدم کامی از تو کشیدم سال وماه بد نامی از تو

کشیدم سال وماه ، پایت نشستم ندیدم بیوفا ، پیغامی از تو

65- قد سروت الهی خم نگردد دل شادت دچار غم نگردد

چنان در پیش چشمانم عزیزی که سایه ت از سر من کم نگردد

66-سرم گردرد گیره وا که گویم رخم گر زرد گرده وا که گویم ؟

دوای درد سر زانوی یار است مو که یاری ندارم وا که گویم

67-به بیرجند خرابه خونه ی مو بگو با دلبر جانونه ی مو

ز عشق او پریشان روزگارم پریده خواب خوش از دیده ی مو

68-بیا جانا که جانم را تو داری کلید خانمانم را تو داری

تمام جان من گشته فدایت بیا جانا که درمانم تو داری

69-دلم میخواد که دلسوزم تو باشی چراغ وشمع وپی سوزم تو باشی

دلم میخواد که در شبهای مهتاب همان ماه دل افروزم تو باشی

70-دلم درد ودلم درد ودلم درد برویم واکنید باغ گل زرد

برویم واکنید هرگز مبندید غریب وبی کسم رنگم شده زرد

71-اگر تو گوهری مو کهربایم اگر تو نقره ای مو از طلایم

اگر تو بچه ای ، شرمت میایه بجایی وعده کن تا مو بیایم

72-به چشمم انتظار است وا گل من دو دستم زیر بار است وا گل من

بیا تاسیر دیدارت ببینم که دنیا بی قرار است وا گل من

73- سه پنج روزه که بوی گل نیومد صدای چه چه بلبل نیومد

برید از باغبان گل بپرسید چرا بلبل به سیر گل نیومد

((درابیات فوق علاوه بر حفظیات سینه خویش ، از دفتر یادداشتی که در سال 1367 شمسی توسط دانش آموز دوم فرهنگ وادب دبیرستان رجایی بیرجند بنام هوشنگ قربانی در اختیارم گذاشته است استفاده کرده ام البته بعد از 30 سال )) اسایش - ادامه دارد-----

اشعار ودو بیتی های زیر از دفتر دانش اموز خزاغی نژاد دانش آموز سوم فرهنگ وادب دبیرستان زینب بیرجنددر سال 1368 شمسی بهره مند شده ام :

74-بباغ رفتی خبر دارم نکردی به گل چیدن چرا یادم نکردی ؟

میان دوست ودشمن خواب بودم چرا از خواب بیدارم نکردی ؟

75-بدسمالت شمارم نقره هارا بدل مو دوست می دارم شمارا

الهی خانه ی دشمن بسوزه که بر هم می زند سودای مارا

76- بقربونت شوم ای کوگ(کبک ) خالدار مرا کی می بری ور سوی بازار

مرا جایی ببر که سایه باشه درخت زنجفیل تازه باشه

77-الا دختر فدای رنگ وبوبت فدای غبغب زیر گلویت

برو عشق مرا با مادرت گو که فردا شو میایم گفتگویت

78-غریبی رفتم واز تو گذشتم دو چشمم اشک می بارد وبستم

دلی که صبح وشام یاد تو میکرد خدا صبری بدل داد ونشستم

79-درختی که خشک شه شاداب نمی شه گلی که باز شد غنچه نمی شه

کسی که با کسی دل داده باشه به یک سال ودو سال دل کن نمی شه

80-گلم می رفت دلم باور نمی کرد گلم مینشست ،برویم حنده می کرد

دو دست بر سر زنم خنجر به سینه دو چشمم از فراقش گریه میکرد

81-خداوندا مرا کن موی دلبر زغم حلقه زنم بر روی دلبر

خداوندا مرا آیینه گردان که صبح وشام ببینم خوی دلبر

82-چه می بود گرسرم پای تو می بود تنم قلیچه وجای تو می بود

صبا که حاجی ها از حج بیایند زیارتگاه من روی ماه تو می بود

83-نگارا با خبر باش که می ایم بروی بالشت پر باش که می ایم

برو بالشت پر، نالین مخمل زگلها تازه تر باش که می آیم

84-گلی میخوام که از عناب باشه میان دختران او طاق باشه

میان دخترای گل عالم قدم بگاره ، خوش رفتار باشه

85-دلی دارم که با غم سازگاره مرا با شادی مردم چکاره

دلی دارم پر از بیت وپر از غم که هر بیتی زیک ملک ودیاره

86-دل تنگم ودلگشای مو در سفره بیچاره و ناتوان وجون در خطره

آن کس که دوای درد مو می باشه در غربت ودر شهر ودیار دگره

87-چنو که می روی این سو نگاه کن مو رنگ زرد تو ام دردم دوا کن

مو رنگ زرد تو ورنجیده دل دل رنجیده را از خود رضا کن

88- الادختر که موهای تو بوره به حمام می روی راه تو دوره

به حمام می روی زودتر بیایی که آتش در دلم مثل تنوره

89-بیا جانا بناکن مهربانی دوباره نیست ایام جوانی

جوانی نو بهار ی بود وبگذشت بسی پیران کنند یاد جوانی

90-فلک داد وفلک داد وفلک داد فلک از کوچکی غم را به من داد

فلک نگذاشت که مو بی غم نشینم کلید راه غربت را به من داد

91-دلم تنگه چطو رات ها نشینم به پای بوته ی نعنا ء نشینم

بپای بوته ی نعنای خوش بو غریبم وتک و تنها نشینم

92-سر کوه بلند تا کی نشینم که لاله سر زند مو گل بچینم

گل سرخ وسفید بر هم تنیده نمی دانم کدام گل را بچینم

93-قلم را سر کنید از استخوانم مرکب گیری از رگهای جانم

مرکب گیری ونامه نویسی برای دلبر نامهربانم

94-دو تا بودیم دو تا تیر مار جفتی نمی دانم میان ما چه افتید

نمی دانم کدام کافر دعاکرد سر وکارم به ملک مردم افتید

95- ستاره اسمان نقش زمینه براتدر غم مخور دنیا همینه

غم دنیا وروز وا پسین را مخور جانم که دنیا این چنینه

96-سه روزه رفته ای سی روزه حالا زمستان رفته ای نوروزه حالا

تو خود گفتی سر هفته میایم شماره کن ببین چند روزه حالا

97-از این جا تا به بیرجند خیلی راهه همه کوه وکمر سنگ وسخاله

که کوهها نشکنم ، سنگها بچینم که یارم در غریبی چشم براهه

98-سه تا خواهر بودیم درطاق ایئان که روز در خانه وشب در بیابان

زدند تیری ومارا تاق کردند دل ما خواهران را داغ کردند

99-دو گل بودیم مقام ما چمن بود دو تن بودیم نفس در یک بدن بود

ازآن روزی که ما کردیم جدایی خوراک هر دو مان خون جگر بود



100-سر راهت نشینم خسته خسته گل ریحان بچینم دسته دسته

گل ریحان که بویت را نداره بچینم از لبانت مغز پسته

101-نویسم نامه ای از برگ انگور شدی سر باز ورفتی از وطن دور

بحق ماه وخورشید وستاره تو رفتی از غمت ، چشمم شده کور

102-بسوی من ایی که یار وفادار منم هر چه داری به من آری که خریدار منم

گر تو شاهی ودلت عزم تماشا دارد بر من ای که هم گل وگلزار منم

103-پدر خوبه ومادر نازنینه برادر میوه روی زمینه

اگر گردی همه عالم سراسر نبینی میوه ای مثل برادر

104-اگر یار منی با کس مگو یار اگر گویی زبان تو کند مار

اگر گویی دو چشمت کور گردد شوی کور ونشینی پای دیوار

105-الا دختر نمیشناسی خدارا چرا گم کرده ای روی وفا را

سگی را بسته ای دالان خونه نمی شناسه غریب وآشنا را

106-از اینجا تا به بیرجند چند گداره گدار اولین نقش ونگاره

گدار دومین مخمل بپوشم گدار سومی دیدار یاره

107-الا دختر دو چشم زاغ داری سبد در دست ومیل باغ داری

سبد دردست ومیل باغ ما کن سرم را بشکن ودردم دوا کن

108-لب بوم امدی چادر سر انداز مرا طوق طلا کن گردن انداز

اگر طوق طلا قربی نداره مرا فیروزه کن کنج لب انداز

109-سه پمج روزه که رنگ مو شده زرد نه سر دارم نه سامان ونه لنگر

نه سر دارم که در مجلس نشینم نه پا دارم روم پابوس دلبر

110-گل خودرا بدیدم دسته دسته میون سنگ مر مر ریشه بسته

الهی بشنکنه آن سنگ مرمر نگار نازنین تنها نشسته

111-اگر تر کت کنم می میرم از غم جدایی گر کنیم می پاشیم از هم

دل مو گوره ی آتشگرونه اگر شعله کشد می سوزه عالم

112-خداوندا غریب کازرونم گرفتا ر دل شیرین زبونم

همه می گن(می گویند ) برترک دلت کن خداوندا نمی گرده زبونم

113-سر من سینه از من ، خنجر از تو لب خشکیده از من ، کوثر از تو

اگر خواهی که خویشانت نفهمند اشاره از من وفهمیدن از تو

114-عزیزی در سفر دارم خدایا عجب عشقی بسر دارم خدایا

همه گویند عزیز تو میایه به دل شوق دگر دارم خدایا

115-مسلمانان دلم انگور مایه(می خواهد) دو چشمانم زن مقبول مایه

هنوز دستم بدستش نارسیده بجایی امدم که پول مایه

116- مو گل بودم ز عشقت خار گشتم طلا بودم چو زهر مار گشتم

گلی بودم میان تازه گلها ز عشقت بی پر وبی بال گشتم

117-ستاره اسمان هیکل کنم مو سلا م بر دین پیغمبر کنم مو

به دندانی که می خواند پیمبر سلام بر روی پیغمبر کنم مو

118-ستاره اسمان نقش زمینه برادر غم مخور دنیا همینه

برادر غم مخور دنیای فانی که نقش اول وآخر همینه

119- عی را دیدم علی ر در خواب دیدم علی در مسجد ومحراب دیدم

علی دیدم سوار اسب دلدل چو قنبر در رکابش می دویدم

120-ستاره سرزد وبیدار بودم بپای رخنه ی دیوار بودم

ستاره ی صبح صادق که اثر کرد هنوز در اتظار یار بودم

121-اگر یار مرا دیدی به بیشه بگو مندیل آخوندی بپوشه

اگر مندیل بپوشه خوب بپوشه اگر نه گنده می پوشه نپوشه 22

122-اگر یا مرا دیدی به خلوت بو ای بیوفا ای بی مروت

اگر یا مرا دیدی بجایی رسانی از زبان من دعایی

123-گل سرخ وسفیدم بارک الله بنفشه برگ بیدم بارک الله

میان دختران دل بر تو بستم نکردی ناامیدم بارک الله

124-عزیزم می دوید مو می دویدم عزیم می نشست مو می رسیدم

دو تا خال سیاه کنج لبش بود اگر او می فروخت مو می خریدم

125-سیه چشمی بمثل چوب غوزه رخ یارم بمثل ماه روزه

هر آن کس که مرا از یار جداکرد بمثل روغن مندو (منداب) بسوزه

126-سر دستمال دلبر ریشه ریشه سرم از کار دلبر وا نمی شه

ولی پنجاه تومن دادم خریدم هنوزم مادرش راضی نمی شه (نمی شود )

127-دو تا نار ودو تا سیب و دو تا به شماره کن بدست دلبرم ده

اگر دلبر در آن خانه نباشه شماره کن بدست مادرش ده

128-اگر دینی اگر فرزند دینی اگر فرزند زین العابدینی

اگر ملک خدارا بر تو بخشند در آخر مالک یک گز زمینی

129-نمی دانم که عریانم که کرده خودم قصاب وبریانم که کرده

الا قصاب ببر تو استخوانم ببین غم با لب وجانم چه کرده

130-صفا هان را صفاهان می توان گفت مشهدرا جای شاهان می توان گفت

به مشهد گنبد آقا نباشه مشهد را کافرستان می توان گفت

131-نمی خوانم که خونم می زند جوش نمی خوانم که همسایه کنه گوش نمی خوانم که گویند دایه داره طمع بر دختر همسایه داره

132-نگار نازنین از من چه دیدی چنین مهر ومروت را بریدی

مو که حرف بدی با تو نگفتم چنین یک بارگی از مو رمیدی

133-چنو که می روی من غصه دارم که چند رازی به تو نا گفته دارم چنو که می روی سوی ولایت بسی درد دل نا گفته دارم

134-چرا غم می خوری از بهر مردن مگر آنها که غم خوردند نمردند

برو بر کنج قبرستان گذر کن ببین از مال دنیایی چه بردند

135-مخور غصه که رنگت سایه می شه گل خوشبوی تو هم سایه می شه

مخور غصه منال اندر شب وروز مراد هردو تا ما داده می شه

136-سر کوهها بدو دو می روم مو بپا بوس گل نو می روم مو

اگر دانم گل نو بار کرده سه منزل را به یک شو می روم مو

137-غریبم راز خود را با که گویم که گم کردم سر وسامان خود را

چو کفترها زدست مو پریده کجا پیدا کنم شهباز خودرا

138-دیدی که فلک بما چه بیدادی کرد در کلبه ی غم بدم مرا وادی کردد( پیدا کرد)

رفتم به سفر که از غمت بگریزم غم آومد ودر سفر مرا وادیزکرد (پیدا کرد )

139-چه سازم که صدای مو جرس نیست در این جسم ضعیف مو نفس نیست

چه سازم با رفیق نامناسب رفیق روز آخر هیچ کس نیست

140- نگارا می کنی از من کناره وفاداری تو ننگی نداره

تو پنداری که از چنگم خلاصی مگر در آسمان گردی ستاره

141- نماز شام نماز مو قضا شد دو تا بلبل زچنگ مو رها شد

یکی در باغ شاهان جا گرفته یکی جارو کش امام رضا شد

132-نگار نازنین از من چه دیدی چنین مهر ومروت را بریدی

مو که حرف بدی با تو نگفتم چرا یک باره تو از مو رمیدی

133- چنو که می روی مو غصه دارم که هم رازی به تو نا گفته دارم

چنو که می روی سوی ولایت بسی درد دل ناگفته دارم

135-چرا غم می خوری از بهر مردن مگر انها که غم خوردند نمردند

برو بر کنج قبرستان گذر کن ببین از مال دنیایی چه بر دند -------

142-بزن نی را که غم داره دل مو بزن نی را که دوره منزل مو

بزن نی را مقام نی مگردان دور افتاده یار جاهل مو

143- سر کوه بلند دیدم نسا ء را کمر باریک وبازو بند طلا را

بار دگر بینم مو اورا زیارت می کنم امام رضا را

144-بنالم من بنالم تا سحر گاه بنالم همچو یوسف در ته چاه

بنالم تا خدارا خوش بیایه که یوسف را رسانه بر زلیخا

145-نماز شام از قلعه گذشتم دل پر حسرت ونارنج بدستم

دل پر حسرت ونارنج شیرین غریبی را وطن کردم ، نشستم

146-قبا آیین قبا تا پشت پایت به مشهد می روی جانم فدایت

به مشهد می روی مارا دعا کن سیه چشمی نشسته در وفایت

147-دو سه روزه که یارم ناز کرده در غصه برویم باز کرده

قفس بشکسته ومرغم پریده نمیدانم کجا پرواز کرده

148-دلم می خواست برم امام رضا را ببوسم گنبد زرد طلا را

بقر بونش برم این طور امامی تعارف می کنه شاه وگدارا

149-سر کوه بلند فریاد کردم امیر المومنین را یاد کردم

امیرالمومنین یا شاه مردان دل نا شاد مارا شاد گردان

150دوتا سرو بلند بادیم وباهم جدا گشتیم وهردو می خوریم غم

جدایی ما نکردم که خدا کرد که غم باشد خوراک ما دمادم

151-سرم بر ملک نیمروزه خدایا دلم بهر تو می سوزه خدایا

از آن ترسم بمیرم در غریبی کفن بر من که می دوزه خدایا

152-اگر می شم انار دانه میشم (می شوم ) بقربان گل چار شانه می شم

همه می گند (می گویند) برو ترک گلت کن چطور ترکش کنم دیوانه می شم

153-بدیدم یار مو سر شیوه می رفت بباغستان برای میوه می رفت

به باغستان برای میوه ی خوب به صد ناز وبه سیصد غمزه می رفت

154-قدت ازدور می بینم بسم نیست بجایی رفته ای که دست رسم نیست

بجایی رفته ای در سر بلندی سخن دارم مجال گفتنم نیست

155-عزیزم یار خوبه یار خوبه سر قلیان میخک دار خوبه

زنان پا سفید ودست حنایی برای آدم پول دار خوبه

156-حالا میرم به غریبی که بسازم خونه از اشک چشم خود نویسم نامه حالا اون نامه واون جواب نامه حالا از اومدنم دگر خدا می دونه

157-سرم گردرد گیره با که گویم رخم گر زرد گرده با که گویم

دوای درد سر دردست یاره مو که یاری ندارم با که گویم

158-نگارو عاشق زارم تو کردی درخت گل بدم خارم تو کردی

درخت گل بدم در توی گلزار بخاک کوچه پامالم تو کردی

159-ز اقبال گرانم مادرم مرد مرا با دایه دادند دایه هم مرد

به شیر یک بزی کردم قناعت خدا بر سر زد و بز غاله هم مرد

160-نگارا عاشقم عاشق ترم کن زلیلی و زمجنون بد ترم کن

زلیلی وز مجنون بدتر هستم به کوچه ی عاشقی خاکسترم کن

161- شکسته پای مو بی پا بماندم چو کفتر در گلوی چاه ماندم

چو کفتر در گلوی چاه سنگی رفیقان رفتند وتنها بماندم

162-از او سا عت که بی مادر شدم مو قلم بشکست وبی لنگر شدم مو

قلم بشکست وافتاد موج دریا چنو سوختم که خاکستر شدم مو

163-بپا ی چرخ خیاطی نشستم که دلبر جان بیایه اور ببینم

که دلبر جان بیایه خرمن گل زپای خرمن گل خوشه چینم

164-نماز شام که مو در خور بودم همه دلشاد ومو دلکور بودم

الهی شعله ی آتش بمیره که مو از مادر خود دور بودم

165-شتر خوبه بزیر بار خوبه بچه خوبه ببوی یار خوبه

شتر خوبه بزیر بار انگور بچه خوبه ببوی یار مقبول

166- سه ماهه وسه روزه وسه نوروز بدنبال تو می گردم شب وروز

تو که با ما سر یاری نداری چرا با ما نگفتی تو همان روز

167-اگر یارم مرا خواهد غمی نیست که درد غاشقی درد کمی نیست

اگر یارم مرا خواهد به پیری وگرنه در جوانی منتی نیست

168-دلم می خواست امینت باشم ای دوست سر کوچه کمینت باشم ای دوست

همان ئقتی که از حمام در آیی خودم فرش زمینت باشم ای دوست

169-پدر خوبه برادر نیز بهتر درخت بی برادر کی دهد بر

برادر میوه ی باغ بهشته خوشش باشه پدر خوب میوه کشته

170- چه بد کردم که خوردم زهر قاتل چه بد کردم که دل بستم به جاهل

ندانستم که جاهل بیوفایه پشیمانی کشم تا روز آخر

171-جدایی ر(را) ما نکردم که خدا کرد جدایی ر دشمنان بی حیا کرد

من از چرخ فلک گله ی ندارم که هرچه بر سرم اومد خدا کرد

172-عجب باد شمال دیدم امروز به باغستان نهالی دیدم امروز

سیه چشمی که بر من ناز میکرد بدنبال شغالی دیدم امروز

173-سر کوه بلندی پا گذارم تفنگ نقره بر دوش برارم

تفنگ نقره را بشکن طلا کن برار کوچکم را کدخدا کن

1734-به قربان کچکهای هم قطارت دلم میخواست بخوابم در کنارت

دلم می خواست که راز دل بگویم چه فایده ندارم اختیارت

175- پسر عمو شال ترمه سفیدم درخت میوه ی باغ امیدم

امید دارم گلی از باغ بچینم خداوندا مگردان نا امیدم

176-دوتا گاو سیه در کار دارم زمین شوره زار بسیار دارم

شما مردم نمیدانید بدانید هوای دختر نجار دارم

177-مخور غصه که یارت خواهد امد بدل صبر وقرارت خواهد امد

برو در گوشه ای آسوده بنشین که آخر در کنارت خواهد آمد

178-بقربان قد بالابلندت به قربان کمر بند قشنگت

اگر دانم که حرفت حرف باشه نشینم تا قیامت در سرایت

179-الا دختر شوم قربان بختت جریکه وا کنم در پای تختت

اگر چرخ فلک با مو بسازه بشادی وا کنم رخت ازدرختت

180-دو دستت در حنایه فاطمه گل تنت دور از بلایه فاطمه گل

بغیر از من اگر یاری بگیری عروسیت عزایه فاطمه گل

181-نمک بر معدن فلفل مزن یار سخن در پیش هر جاهل مزن یار

اگر خواهی نصیب یکدگر شیم (شویم) توکل با خدا کن ، دل مزن یار

182-اگر مردیم بمیریم هردو تای ما بسازند جفت قبری از برای ما

بسازند جفت قبری بر سر راه بگریند دوست ودشمن از برای ما

183-بنالم از سر شب تا سحرگاه بنالم مثل یوسف در ته چاه

بنالم تا خدارا رحم آید چو من یوسف شوم ، دلبر زلیخا

184-تو سیب سرخی و نارنج دستی بقر بونت شوم هرجا که هستی

نه خود آیی نه کاغذ می فرستی گمانم پادشاه هرجا نشستی

185-مسلمانان چه ناداری بلایه که هرکه مال داره کدخدایه

بگیرند دست او ، بالا نشانند نمی پرسند که اصلت از کجایه ؟

186-لبت بوسم دهن بوی هل آیه مرا با تو جدایی حاصل آیه

همه گویند جدایی کن جدایی جدایی گر کنم خون از دل آیه

187-برادر دین پیغمبر بپا کن نماز وروزه وذکر خدا کن

اگر خواهی که جنت را ببینی به ناموسای مردم کم نگاه کن

188-خروسک بی پر وبی بال گردی الهی از زبانت لال گردی

نگردم در بغل آن یار شیرین تمام دشمنان بیدار کردی

189-الا دختر ترا می خوام چه می گی ؟( می گویی) چرا با قوم و خویشانت نمی گی ؟

موکه با قوم وخویشان تو گفتم ترا با مو نمیدن(نمی دهند ) تو چه می گی؟

190-بلند بلا بلندت کرده یم مو دراین کوچه پسندت کرده یم

ترش بودی بمثل آب لیمو به شیرینی قندت کرده یم مو

191-بلند بلا به کوه ها مانده ام من بغل بگشا که سر ما خورده ام من

بغل بگشا مرا کنج بغل گیر که دیشب در بیابان مانده ام من

192-برفتم بر سر برج شکسته بدیدم دخترک کبری نشسته

بگفتم دخترک پنج بوس به من ده بگفت : کوری که بابایم نشسته ؟

193-اگر یار مرا دیدی بجایی رسانی از زبان من دعایی

اگر یارم زاحوالم بپرسد بگو باریک شده ماند کاهی

194-غریبی را قناعت کرده ایم ما که آقا را زیارت کرده ایم ما

شما مردم نمیدانید بدانید که ما ترک ولایت کرده ایم ما

195-هوا گرمه شمال باد خوبه دو دست در گردن نامزاد خوبه

دو دست در گردن نامزاد شیرین بپای سایه ی دیوار خوبه

196-مسلمانان ببینید شب چه وقته که بلبل مست وشیدای درخته

که بلبل می پرد شاخ ه به شاخه که یار از یارجدا کردن چه سخته

197-بیا دلبر بغل تنگت بگیرم نخی از موی شب رنگت بگیرم

نخی از موی شب رنگت نه چندان دو بوسه از لب قندت بگیرم

198-پریزاد و پریزاد وپریزاد که کاشکی مادرم من را نمی زاد

که مادر زاد وشیر محنتم داد بزرگم کرد ودست دشمنم داد

199-پسر عموی گل را چانه ی من چرا امشب نیایی خانه ی من

اگر حرف بدی از من شنیدی بکش خنجر بزن بر سینه ی من

200-سر دستت عقیقه یا بلوره لب لعلت نه شیرینه ، نه شوره

بده پنج بوس از کنج لبانت لب لعلت خوراک مار و موره

-چون ابیات زیادند ،دنباله آن را در ادامه مطلب به نگارش در خواهم آورد ودر ادامه مطلب آن را مطالعه فرمایید .اسایش.ادامه دارد ------

ادامه دو بیتی ها وفراقی های رایج در کوچ نهارجان :

201-ول بالا بلند سینه چاکم اگر امشو نیایی من هلاکم

اگر امشو نیایی تا خروس خوان خروس خوان دگر من زیر خاکم

202-خودت گفتی که وعده در بهاره بهار او مد دلم در انتظاره

بهار هرکسی عید واست ونوروز بهار عاشقان دیدار یاره

203-در ایوان طلایم جان نه نه ت نمی تونم نیایم جان نه نه ت

شنیدم گله ی بسیار داری به پیشت رو سیاهم جان نه نه ت

204-شب جمعه که یارم در مزاره عرق در زیر زلفش لاله زاره

خدا ابری بده باران بباره که یارم طاقت گرما نداره

205بیا که بار کردم راهیم کن نظر بر رنگ زرد کاهیم کن

مجال دست بگردن نیست مارا از آن بوس خوشت همراهیم کن

206-بیا تا پیرهن آبیت کنم من خودی ای(این ) خال لبت بازی کنم من

سر شب تا سحر پیشت نشینم دل ناراضیت را ضی کنم

207-سر قلعه ی کوچ کفتر پرانه که یارم در میان جاهلانه

همه ی مردم نمیدانید بدانید همان ماه میان آسمانه

208-زکابل آمدم ، قندار میرم ( میروم ) وطن جور آمدم ، بیمار میرم

الهی خانه ی دسمن بسوزه که خود یا آمدم ، بی یار میرم

209-بیا دختر عمو یار رشیدم غم درد تورا با دل کشیدم

غم درد تورا بردن به بازار خودم تاجر شدم ،غمهات خریدم

210-عزیزم این دلم از غم غباره همیشه این دلم با غم دچاره

دل من میل در شادی نداره خرابه ، میل آبادی نداره

211-دو چشمان گلم جفت ستاره مغازه ی سرمه را کرده اجاره

اگر امشو به پهلویش بخوابم خدا عمری به من میده دو باره

212-سر زلفت جدا کن آمدم من نگاه بر خط راه کن آمدم من

بده دستمال دستت یادگاری برو شکر خدا کن ، آمدم من

213-چنو زردم که زرد آلو نباشه برنگ من گل آلو نباشه

چنو ( چنان ) زرد وضغیف و نا توانم بنفشه در کنار جو نباشه

214-برو با یار بگو زادو نباشه که چارقت بر سرش نا شو نباشه

شبی که مو بیایم غمزه بازی دهانش بوی تنبا کو نباشه

215-قدت از دور اشارت می کنم من لبت از بوس غارت می کنم من

لب تو مکه ومن مرد حاجی شبی صد بار زیارت می کنم من

216-سرم درد می کند از کینه ی تو ببوسم دکمه های سینه ی تو

بحمام می روی صابون نداری لبم صابون ، زبانم کیسه ی تو

217-دو چشمانم سر کوی تو باشه دو دستم شانه ی موی تو باشه

مرا با حاجیان حج چه کاره زیارتگاه من روی تو باشه

218-اگر یا مرا دیدی به گوشه بگو پیراهن اسلامی بپوشه

زدست مادرت گله ندارم زدست پدرت خونم د(در) شیشه

219-وفای بی وفایی کرده پیرم روم یار وفاداری بگیرم

اگر یار وفاداری نباشه سر قبر وفاداری نشینم

220-سه تا دختر بدند درراه خراشاد ( کاشان ) حلیمه وسلیمه وزر افشان(زر اخشاد)

سه تا بوسه طلب کردم ازایشان یکی صبح ویکی ظهر ویکی شام

221-دلم می خواست گل شش پر بچینم میان مادر و دختر نشیم

گهی بوسی خورم از روی دختر گهی هم صحبت مادر نشینم

222-تو که دوری مو از دوریت کبابم چو مرغ کور ، سر گردان آبم

چو مرغ کور در دشت وبیابان چو لیلی از غم مجنون کبابم

223-زلیلی وز مجنون بدترم مو زابر نو بهار گریان ترم مو

بمثل گندمان توی تابه هنوز از گندمان بریان ترم مو

224-درختی خم کنم نارش بچینم جوان وجاهلم ، تاکی نشینم

جوان وجاهلم روخم دمیده به عهد بیوفا تاکی نشینم

225- لب بام آمدی ، رخ تازه کردی قدت را با قدم اندازه کردی

تو که پوشیده ای رخت عروسی مکش سرمه که زخمم تازه کردی

226-سر چاه چمن آتش بگیره بغیر از سه نفر ,الم ،بمیره

یکی یارم ، یکی قاصد یارم یکی پسرعموی بی بخارم

227-دو چشمان سیاهت کافرم کرد مسلمان بودم واز دین درم کرد

رو چشمانی که داری ، کس نداره بغیر از آسمان پر ستاره

228-مگر شهر شما کاغذ گرانه مرکب باقلم چون زعفرانه

قلم گر نیست باشد چوب فلفل اگر کاغذ نباشه ، پرده ی دل

229-هلا دختر هلا شاهزاده دختر کمر باریک وچارده ساله دختر

اگر پنج بوس می دادی به عاشق ثوابش از نماز وروزه ، بهتر

230- بقربان دو انگشت تو دلبر بقربان گل مشت تو دلبر

مثال روزه داران روزه داری بقربان لب خشک تو دلبر



231-ول کوچکتر نو بندگانی بیا آب حیات زندگانی

بیا تا بهر هم جانانه باشیم یکی شمع ویکی پروانه باشیم

232-قدت با چوب تر می مانه دلبر لبت با نیشکر میمانه دلبر

بده پنج بوس از کنج لبانت که داغت با جگر می مانه دلبر

233-به گل مانی که باغچه می کنی پر به ماه مانی که از کوه می زنه سر

اگر دانم که آخر مال مایی نویسم بر لبت الله اکبر

234-الا مرغ سفید تاج بر سر خبر از من ببر بر پیش دلبر

بگو هرکس که مار(را)از هم جدا کرد سزایش را خدا میده(می دهد) روز آخر

235-الا باد صبا ی صبح دلگیر خبر از من ببر یا مادر پیر

بگو فرزند سلامت میرساند حلالم کن که شبها داده ای شیر

236-سر کوه هارا پیوند کن خدا جان دل مارا تو بی غم کن خدا جان

الهی ما ویار همسایه باشیم وگر نه مهر مار(را) کم کن خدا جان

237-نویسم نامه ای از بی نوایی ببندم بر پر مرغ هوایی

بدو مرغو بدست مادرم ده بگو صد داد وبیداد از جدایی

238- نگاه راه پایی می کنم مو نگاه مرغ وماهی می کنم مو

اگر دانم برادر کی میایه ا طاق را فرش قالی می کنم مو

239- مخورآبی که ازراه کج آیه مگیر یاری که میلش بر دو جایه

اگر صد سال به بالینی نهی سر مکش زحمت که آخر بیوفایه

240- نشستی روبرو دل می کنه دود الهی مهر تو در دل نمی بود

الهی مهر تو از دل بدر شه شب وروزا بگریم تا لب گور

241- گر خدارا دوست می داری شبی تنها بیا هم چو آهویی روان تو از لب دریا بیا

گر سر راهت گرفتند دشمنان بی حیا دامن صحرا گذار واز لب دریا بیا (فراقی است )

242-ای کفتر بالسبز وخوش رنگ بیا ای شاد کننده دل تنگ بیا

خود می نگری حالت بی صبری ما ای برگ بخارا وسمر قند بیا (= قالب رباعی است )

243- اول که مری (میروی) تور ( ترا )بخدا میسپارم دوم به علی مرتضی میسپارم

سوم به سکینه دختر خرد حسین چارم به شهید کربلا میسپارم (= قلب رباعی ومضصمون فراقی است )

244- ای مادر ازراه دور کی می آیی؟ ای محرم رتاز گور کی می آیی ؟

از بس که نگاه راه غربت کردم چشمان م گشته کور کی می آیی؟(( وزن دو بیتی ندارد )

245-از آو راه میروی راه ها بگردم کلاه کج کرده ای موها بگردم

کلاه کج کرده ای عین بزرگان شکر نوشیده ای لب هات بگردم

246-خودم سبزم که یارم سبزه پوشه خودم باغبان که یارم گل فروشه

دوچشم دارم براو چنگ ترازو به نرخ زعفران گل می فروشه

247-من امشب سر به صحرا می گذارم تردر خانه تنها می گذارم

برای خاطر خال لبانت خودم میرم (می روم ) دل اینجا می گذارم

248-به من می گن که یار تو رقیه قلم در دست ودفتر می نویسه

قلم در دست ودفتر روی زانو همیشه نام دلبر می نویسه

249-چه سازم که زمانه مفلسم کرد طلا بودم مقابل با مسم کرد

هنوز خواستم لباس نو بپوشم لباس کهنه خوار مجلسم کرد

250- اگر میرم کفنم پارچه باشه سر خاکم قطار بچه باشه

سر خاکم قطار بچه ملا کلاس پنج وشش می خوانده باشه





251-که خواهر بی برادر رشد نداره به هر مجلس نشینه پشت نداره

به هر مجلس بود مثل غریبی غریب چوب بدست انگشت نداره

252-بیا جانا بیا جانانه ی من بیا شمع وبیا پروانه ی من

بیا تا خانه را خلوت بسازیم بیا یک شب به خلوت خانه ی من

253-دو تا بودیم که داغ هم نبینیم بشادی بگذرانیم غم نبینیم

الهی دشمنان مابر افتند چنو کردند که روی هم نبینیم

254-دو چشمان سیاهی که تو داری دوباره بر سرای ما نیایی

سرای ما دشمن بسیار داره مبا که بچنگ دشمن آیی

255- زمین نرم را ماله کنم برای عاشقی ناله کنم مو

که درد عاشقی درد کمی نیست چطور ترک گل لاله کنم مو

256- جوانهای حالا سر در هوایند ندارند مال دنیایی ، گدایند

ندارند ملی که دختر بگیرند برای دود سیگاردر هوایند ( که آخر بر زن بیوه رضایند )

257-عمل ( منظور شیره ترک است ) دیدیکه با ماها چه ها کرد جوانهای خوب ما، انگشت نما کرد

جوانهای خوب ما ، باغهای انگور همه را دود تلخ از دست رها کرد

258-به کوچه ی دست راست بالا شدم به شلوار آبی آشنا شدم مو

هنوز خواستم که لب بر لب گذارم که باباش اومد ورسوا شدم مو

259- سر کوه بلند پنج پنجه ی مار خبر اومد که یارم گشته بیمار

پیاله ر (را) پر کنید از آب انگور بریزید بر قد وبالای بیمار

260-شبا که آتشون می داشته باشید دمادم یاد ما می کرده باشید

نویسم نامه ای از پرده ی دل به پیش یک دگر می خوانده باشید

261-سرم درد می کنه صندل بیارید دلم درد می کنه دلبربیارید

شما مردم نمی دانید بدانید طبیب از خانه ی دلبر بیارید

262-اگر بار گران بودم برفتم اگر نامهربان بودم برفتم

شما که خانمان دارید بمانید مو که بی خانمان بودم برفتم

263-در خانه ت ببستی جان دلبر دل منرا شکستی جان دلبر

در این مدت که ما همرا ندیدیم تو با کی می نشستی جان دلبر

264-اگر مادر زحال من بدانه نهال غم بدور خود نشانه

نه خواب خوش کنه ، نه خوش نشینه خوره (خود را ) مرغ کنه با من رسانه

265- کنم صبری که ریگا سرمه کرده کنم صبری که یارم بیوه کرده

کنم صبری بدرگاه خداوند که ی یارم بیوه صد ساله کرده

266- شب مهتاب ومهتاب دشمن من دو زلف یار من در گردن من

خداوندا تو تاریک ماه رسانی که تاریک ماه رفیق هر دم من

267-انار خوبه سرش بر کنده باشه جوان خوبه لبش پر خنده باشه

جوانی که نداره مال دنیا امیره بهتره که زنده باشه

268-نگاه مو مکن شر منده می شم (می شوم ) به قربان لبان پر خنده می شم

بده چند بوس از کنج لبانت اگر مو مرده باشم ، زنده می شم

269-دمی که منوتو با هم نشستیم سماور می غلید ، قند می شکستیم

سماور می غلید ، قوری به بالا که قندهای یادگتری می شکستیم

270- سر کوه بلند من باشم وتو غریب دور از وطن من باشم وتو

اگر روزی بمیریم در غریبی دو لای یک کفن من باشم وتو



271- اگر طشت طلا باشه غریبی زفیروزه سرا باشه غریبی

مگر نام غریب شاهزاده باشه هنوزم داد وبیداد از غریبی

272-غریب راه دورم مو چه سازم غریبی تلخ وشوره مو چه سازم

غریبی گاه آب و گاه آتش میان آب وآتش مو چه سازم

273-سیه چشمی که چشمک بر هوا زد کلید نقره بر قفل طلا زد

کلید نقره وقفل زمرد کفشای مو بر زمین کربلا زد

274-سفیدمرغی بدم مو روی زینه ترا امروز ندیدم مثل دینه ( دیروز)

همون بوسای که خوردم روی زینه چو گوشت مرغ بر جونم نشسته

275- غریبم وغریبی وطن من گرفته خاک غربت دامن من

اگر روزی مرا مرگی بیاید ندارم کس که گیره ماتم من

276-سر سنگ اروس باشی تو دلبر بقول خود درست باشی تو دلبر

چنو که می روی تو رو به غربت غریب تندرست باشی تو دلبر

277- محمد نقش می بنده هوارا بدست داره قلمدان طلا را

به خوبی محمد کس ندیدم نشانه می روه مرغان هوارا

278-امیر المومنین دردم دوا کن گره در کار من افتاده وا کن اگر ما امتی هستیم گنه کار برو پیش خدا مارا دعا کن

279-اگر دردم یکی می بود چه می بود غمانم اندکی می بود چه می بود

به بالینم حکیمی یا طبیبی از اینها گر یکی می بود چه می بود

280- جوانی از غمت بر باد دادم به این ذلت که می بینی فتادم

به زنجیر سر زلفت فتادم بکش نامرد که در چاهی فتادم

281-نمی تونم غمت بر دارم از دل نمی تونم بسازم دور منزل

نمی تونم دمی بی تو نشینم دو پایم تا به زانو مانده در گل

282-بیار سیگار که ما دودی بگیریم برادر وار بور هم نشینیم

زمانه بی وفا وعمر کوتاه مبادا هر کدام جایی بمیریم

283-ستاره زینت شبها مباشه ( می باشد) نزاع و کینه از بد ها مباشه

اگر تقصیر کل کردم من ای دوست گذشت از جانب بد ها مباشه

284-بیا ای یار نوکیسه ی من قدم بگذار روی دیده ی من

اگر بی تو برم نام عروسی بزیر خاک گردد حجله ی من

285- هیشه رمگ عاشق زرد وزاره دل عاشق پر از گرد وغباره

بهار میش وبز شد روز نوروز بهار عاشقان دیدن یاره

286-شبی که بی تو بودم یاد ازان شب شبی که بی تو بودم داد از آن شب

شبی که بوی

درباره ما
Profile Pic
با 90 وبلاگ ودهها - آلبوم عکس زیباودیدنی در سایتهای مختلف ایران وجهان در خدمت کاربران جهان هستم با مطالبی ناب وتصاویری بسیار زیبا.با ماباشیدحتما لذت خواهید برد اگر اهل ذوق باشید در پناه حق پایدار باشید..اسایش------
اطلاعات کاربری
موضوعات
مژده زمیلادولی خدا
مژده ز میلاد ولی خدا              حجت حق شاه خراسان رضا

مزده زمیلاد شه ملک دین           حجت حق سرور اهل یقین

قبله ی هفتم وصی هشتمین            نور خدا مظهر جان آفرین

مظهر قدرت شه ملک ولا             حجت حق شاه خراسان رضا

مژده که شد نور خدا جلوه گر           سبط نبی شمس الضحی جلوه گر

شبل علی ماه هدی جلوه گر            روشنی ارض وسماء جلوه گر

گشت منور همه ارض وسما            حجت حق شاه خراسان رضا

مژده که شد نور حقیقت عیان            گشت عیان سرور کل جهان

کنز عطا خسرو کون ومکان             روشن ازانوار رخش شد جهان      

 صحنه ی عالم شد ازاو پر ضیاء           حجت حق شاه خراسان رضا

مژده زمیلاد شه ملک طوس               بدرالدجا خسرو شمس الشموس

مطلع انوار وانیس النفوس                 آنکه شهانش چو گداخاکبوس

آمده بر درزپی التجاء                    حجت حق شاه خراسان رضا*

*-ص111-دیوان آذر -جلد اول -انتشارات ندای اسلام -چاپ سوم 1348 شمسی -مشهد مقدس

---باز از کنوز رحمت والطاف کردگار آیات صنع در همه عالم شد آشکار---- بانفحه ی صبا دم روح القدس دمید شد رستخیز عام به صحرا وکوهسار با حشمت الهی شه ، نوروز زد قدم عفریت دی زصحنه برون شد پی فرار زد خیمه ابر ودر وگهر ریخت دمبدم صحن وسرا ودشت ودمن گشت لاله زار پیر عجوز دهر جوانی زسر گرفت تاشد بکوهسار ، عیان جلوه ی بهار تاشد زپرده حسن دل آرای گل عیان با لحن خوش به نغمه ی داوود شد هزار بلبل به شاخسارطرب جا گرفت وگفت حمد خدا ونعت نبی ، مدح هفت وچار وآنگه بخلق مژده یع


---باز از کنوز رحمت والطاف کردگار                    آیات صنع در همه عالم شد آشکار----

 

بانفحه ی صبا  دم روح القدس دمید                شد رستخیز عام به صحرا وکوهسار

با حشمت الهی شه ، نوروز زد قدم                 عفریت دی زصحنه برون شد پی فرار

زد خیمه ابر ودر وگهر  ریخت دمبدم                   صحن وسرا ودشت ودمن گشت لاله زار

پیر عجوز دهر جوانی زسر گرفت                       تاشد بکوهسار ، عیان جلوه ی بهار

تاشد زپرده حسن دل آرای گل عیان                  با لحن خوش  به نغمه ی داوود شد هزار

بلبل به شاخسارطرب جا گرفت وگفت                حمد خدا ونعت نبی ، مدح هفت وچار

وآنگه بخلق مژده یعیدین داد فاش                      نوروز باستانی ومولود شهریار

تا شد عیان زماه رجب لیله ی نخست                 تابنده شد زبرج ولایت مه وقار

مولود شد محمد باقر (ع) زفاطمه                        دریای علم مصطفوی ، مفخر کبار

مر آت حق شهنشه علم الیقین کزاو                  دین خدا وشرع و  نبی گفت آشکار

پنجم وصی احمد مرسل ، ولی حق                   کزاو علوم اول وآخر شد اشکار

مهرش بهار باطرب وقهراو خزیف                        حبش جنان ودشمنیش شد جهیم نار

(آذر) گدایی در اوکن زحق طلب                       زان منصب شهانه به عالم کن افتخار--

---دیوان آذر -جلد اول -ص 86-چاپ سوم-1348 شمسی -چاپ خانه ی طوس مشهد-آذرخراسانی--

آمار سایت
  • کل مطالب : 270
  • کل نظرات : 159
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 38
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 52
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 163
  • بازدید ماه : 7,454
  • بازدید سال : 59,358
  • بازدید کلی : 219,157
  • کدهای اختصاصی
    سلام.سال 1382 بود که ار ما دعوت شد برای گرفتن برگه های سهام‌عدالت‌مراجعه کنیم به حسابدادی آمورش وپرورش ودرنهایت بعد چندماه چهاد برگه به خانواده مادادندکه هربرگه ارزشش پانصد هزار تومان بود.سال بعد ابتدا دانشگاه ببرجند به هریک‌از افراو مشمول خانواده کارمندان‌ دانشگاه به هرنفر یک‌برگه بک‌میلیونی تحویل داده بود که چندی بعد آموزش وپرورش هم به کارمندان‌وبازنسستگان خود برگه هایی به ارزشش یک‌میلیون‌تومان تحویل داد.ولی وقتی گیرندگان‌سالهای قبل اعتراض کردندکه چرا سال قبل برگه ها پانصد هزاری بوده وسال جدید هر برگه ارزشش یک‌میلیون‌تومان دارد.مسوولین وقت‌جواب شان‌این بود:همه بهرکه ها ارزش مساوی دارند.ارزش پانصدهزاری هم‌همان یک‌میلیون‌تومان‌در آینده محسوب خواهد شد واین سخن مراجعبن را آرام وساکت کرد.اما درسه سال قبل اعلام شد گه آنها که برگه پانصد هراری دارندباید برای هربرگه 522000 تومان‌بپدارند که اررشآن برگه ها به یک‌ میلیون‌افزایش یابد وماهم‌این‌مبلغ را وادبز نکردیم چون‌ به همه یک‌برگه داده اند حال مثلا سال 1382و1383 برگه ها پانصد هرار تومان‌بوده ولی اررش هربک‌ازبرگه های سال 1385 ب بعد یک‌میلیون‌تمام‌بوده است.حاا ابن‌تفاوت وتبعیض چرا صورت‌گرفته است ؛خدا بهتر می داند واپاسخ این‌تبعیض را مسوولین لاید بدرستی بدهند که چرا یک سال زودتر به هابرگه هراری داده اند ولی یک سال بعد برگهای یک‌میلیونی چاپ‌ودر اختیاد کارمندان‌خود قرار داده اندلطفا تقاضای بررسی موضوع ودوگانگی وتبعیض در چاپ و تحویل برگه ها به کارمندان وبارنشستگان را درخواست می کنیم خواهشمندیم هیچ تفاوتی بین دونوع برگه قایل نشوند وگرنه این ظلم‌بزرگی است که کارمند سال قبل پانصد وکارمند سال بعد برگه هایی دوبرابر برگه های سال قبل دریافت کند وحال تفاوت ارزشی این برگه های برابر درحال حاضر چندین‌میلیون‌تومان‌می باشد .لطفا بررسی وپاسخ مستدل وقانع کننده داده شود.تلفن.من:09151604705 -می باشد وایمیل :moh331@ gmail.comسلام.سال 1382 بود که ار ما دعوت شد برای گرفتن برگه های سهام‌عدالت‌مراجعه کنیم به حسابدادی آمورش وپرورش ودرنهایت بعد چندماه چهاد برگه به خانواده مادادندکه هربرگه ارزشش پانصد هزار تومان بود.سال بعد ابتدا دانشگاه ببرجند به هریک‌از افراو مشمول خانواده کارمندان‌ دانشگاه به هرنفر یک‌برگه بک‌میلیونی تحویل داده بود که چندی بعد آموزش وپرورش هم به کارمندان‌وبازنسستگان خود برگه هایی به ارزشش یک‌میلیون‌تومان تحویل داد.ولی وقتی گیرندگان‌سالهای قبل اعتراض کردندکه چرا سال قبل برگه ها پانصد هزاری بوده وسال جدید هر برگه ارزشش یک‌میلیون‌تومان دارد.مسوولین وقت‌جواب شان‌این بود:همه بهرکه ها ارزش مساوی دارند.ارزش پانصدهزاری هم‌همان یک‌میلیون‌تومان‌در آینده محسوب خواهد شد واین سخن مراجعبن را آرام وساکت کرد.اما درسه سال قبل اعلام شد گه آنها که برگه پانصد هراری دارندباید برای هربرگه 522000 تومان‌بپدارند که اررشآن برگه ها به یک‌ میلیون‌افزایش یابد وماهم‌این‌مبلغ را وادبز نکردیم چون‌ به همه یک‌برگه داده اند حال مثلا سال 1382و1383 برگه ها پانصد هرار تومان‌بوده ولی اررش هربک‌ازبرگه های سال 1385 ب بعد یک‌میلیون‌تمام‌بوده است.حاا ابن‌تفاوت وتبعیض چرا صورت‌گرفته است ؛خدا بهتر می داند واپاسخ این‌تبعیض را مسوولین لاید بدرستی بدهند که چرا یک سال زودتر به هابرگه هراری داده اند ولی یک سال بعد برگهای یک‌میلیونی چاپ‌ودر اختیاد کارمندان‌خود قرار داده اندلطفا تقاضای بررسی موضوع ودوگانگی وتبعیض در چاپ و تحویل برگه ها به کارمندان وبارنشستگان را درخواست می کنیم خواهشمندیم هیچ تفاوتی بین دونوع برگه قایل نشوند وگرنه این ظلم‌بزرگی است که کارمند سال قبل پانصد وکارمند سال بعد برگه هایی دوبرابر برگه های سال قبل دریافت کند وحال تفاوت ارزشی این برگه های برابر درحال حاضر چندین‌میلیون‌تومان‌می باشد .لطفا بررسی وپاسخ مستدل وقانع کننده داده شود.تلفن.من:09151604705 -می باشد وایمیل :moh331@ gmail.comسلام.سال 1382 بود که ار ما دعوت شد برای گرفتن برگه های سهام‌عدالت‌مراجعه کنیم به حسابدادی آمورش وپرورش ودرنهایت بعد چندماه چهاد برگه به خانواده مادادندکه هربرگه ارزشش پانصد هزار تومان بود.سال بعد ابتدا دانشگاه ببرجند به هریک‌از افراو مشمول خانواده کارمندان‌ دانشگاه به هرنفر یک‌برگه بک‌میلیونی تحویل داده بود که چندی بعد آموزش وپرورش هم به کارمندان‌وبازنسستگان خود برگه هایی به ارزشش یک‌میلیون‌تومان تحویل داد.ولی وقتی گیرندگان‌سالهای قبل اعتراض کردندکه چرا سال قبل برگه ها پانصد هزاری بوده وسال جدید هر برگه ارزشش یک‌میلیون‌تومان دارد.مسوولین وقت‌جواب شان‌این بود:همه بهرکه ها ارزش مساوی دارند.ارزش پانصدهزاری هم‌همان یک‌میلیون‌تومان‌در آینده محسوب خواهد شد واین سخن مراجعبن را آرام وساکت کرد.اما درسه سال قبل اعلام شد گه آنها که برگه پانصد هراری دارندباید برای هربرگه 522000 تومان‌بپدارند که اررشآن برگه ها به یک‌ میلیون‌افزایش یابد وماهم‌این‌مبلغ را وادبز نکردیم چون‌ به همه یک‌برگه داده اند حال مثلا سال 1382و1383 برگه ها پانصد هرار تومان‌بوده ولی اررش هربک‌ازبرگه های سال 1385 ب بعد یک‌میلیون‌تمام‌بوده است.حاا ابن‌تفاوت وتبعیض چرا صورت‌گرفته است ؛خدا بهتر می داند واپاسخ این‌تبعیض را مسوولین لاید بدرستی بدهند که چرا یک سال زودتر به هابرگه هراری داده اند ولی یک سال بعد برگهای یک‌میلیونی چاپ‌ودر اختیاد کارمندان‌خود قرار داده اندلطفا تقاضای بررسی موضوع ودوگانگی وتبعیض در چاپ و تحویل برگه ها به کارمندان وبارنشستگان را درخواست می کنیم خواهشمندیم هیچ تفاوتی بین دونوع برگه قایل نشوند وگرنه این ظلم‌بزرگی است که کارمند سال قبل پانصد وکارمند سال بعد برگه هایی دوبرابر برگه های سال قبل دریافت کند وحال تفاوت ارزشی این برگه های برابر درحال حاضر چندین‌میلیون‌تومان‌می باشد .لطفا بررسی وپاسخ مستدل وقانع کننده داده شود.تلفن.من:09151604705 -می باشد وایمیل :moh331@ gmail.com

    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد